جدول جو
جدول جو

معنی حاصل خیز - جستجوی لغت در جدول جو

حاصل خیز
(زَ بَ تَ / تِ)
برور. برومند: زمینی حاصل خیز
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حاصلخیز
تصویر حاصلخیز
زمینی که قابلیت به بار آوردن محصول بسیار را دارد
فرهنگ فارسی عمید
(صِ)
برومندی. بروری
لغت نامه دهخدا
تصویری از حاصلخیز
تصویر حاصلخیز
زمینی که حاصل بسیار بدهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاصلخیزی
تصویر حاصلخیزی
باروری برومندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاصلخیز
تصویر حاصلخیز
بارور، برومند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حاصلخیز
تصویر حاصلخیز
بارور، پربار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حاصل از
تصویر حاصل از
برآمده از
فرهنگ واژه فارسی سره
بارور، برومند، پرمحصول، پربار
متضاد: بی حاصل، سترون، شوره زار
فرهنگ واژه مترادف متضاد